استراتژی هلدینگ

استراتژی هلدینگ
استراتژی هلدینگ اصطلاحی جدید است که  یک سری تکنیک‌ها برای کنترل و هدایت یک شرکت هلدینگ برای دستیابی به مجموعه‌ای از اهداف از پیش تعیین شده گفته می‌شود. اینها شامل استراتژی‌هایی برای تعیین هدف، رهبری، اداره کسب و کار و کنترل فعالیت‌های شرکت‌های تابعه هستند.

شرکت‌های هلدینگ تنها در صورت داشتن استراتژی مشخص می‌توانند عملکرد بالایی داشته باشند. در غیر این صورت، کشتی بدون جهت مشخص به طور بالقوه به سمت کوه یخ در حال حرکت خواهد بود!

عدم هماهنگی در تقسیم وظایف و فعالیت‌ها باعث می‌شود که هر یک از شرکت‌های تابعه به تنهایی و مستقل از سایرین عمل کنند. این مهم ارزش آفرینی برای کل مجموعه هلدینگ را تهدید می‌کند. درحقیقت، استراتژی هلدینگ به معنای ایجاد چشم اندازهای آینده نگرانه براساس اهداف و نیازهای شرکت هلدینگ است.

استراتژی هلدینگ چیست؟

مفهوم ارزش آفرینی در استراتژی هلدینگ
اگر یک ضرورت اساسی برای شرکت‌های هلدینگ وجود داشته باشد، افزودن ارزش به کل مجموعه است. چنین ارزش آفرینی مستلزم هدایت توسط شرکت مادراست. شرکت نه تنها باید استراتژی هلدینگ خود را بهینه انتخاب کند بلکه باید سازمانی را طراحی کند که منطق ارزش آفرینی، آن استراتژی را در عمل ترجمه کند. با این وجود بسیاری از مدیران در تلاش هستند تا منطق استراتژیک را به فرآیندی عملی تبدیل کنند.

بازار سرمایه نیاز به ایجاد ارزش مداوم دارد و در صورت عدم موفقیت در تحویل سهام رشد یافته، شرکت‌ها سریع مجازات می‌شوند. تحلیلگران و سهامداران توجه زیادی به ارزیابی دارند. هنگامی که کنترل هزینه‌های سربار ضعیف می‌شوند، آنها به سرعت زنگ هشدار را به صدا در می‌آورند. آنها شرکت را با رقبای برتر مقایسه می‌کنند و می‌پرسند چرا شرکت نمی‌تواند به خوبی آنها ادامه دهد.

مروری اساسی بر رفتار سازمانی: رهنمودها و منابعبخوانید
هیئت مدیره‌ها به دنبال نتایج سریع حاصل از ادغام و تملک (M&A) هستند و برای تحقق استراتژی‌های ارزش آفرین، فشار می‌آورند. واحدهای تجاری (شرکت‎‌های تابعه) شکایت دارند که شرکت مادر اصرار دارد که هزینه‌های عملیاتی محدود گردد بدون اینکه به نظر برسد اقدام موثر و دارای منافعی باشد. در بدترین موارد، این درگیری‌ها می‌تواند کل سازمان را فلج کند.

از طرق خاص خود، بازارها، هیئت مدیره‌ها و واحدهای تجاری همه سؤالی مهم را می‌پرسند: «شرکت هلدینگ چه کاری برای افزودن ارزش به واحدهای تجاری انجام می‌دهد؟» استراتژی‌های مؤثر شرکت‌های مادر از طرق مختلف به ارزش آفرینی می‌پردازند. برخی از طریق رهنمودهای روشن، تعالی را در عملکردهای اصلی کسب و کار ارتقاء می‌دهند. برخی از شایستگی‌ها در بین واحدهای تجاری مشترک هستند. برخی دیگر کیفیت تصمیمات را بهبود می‌بخشند، استعدادهای متحول کننده را جذب می‌کنند یا در هر واحد عملکرد بالایی ایجاد می‌کنند.

ما استدلال می‌کنیم که هیچ استراتژی هلدینگ درستی به معنای واقعی برای همۀ به طور یکسان وجود ندارد! بهترین کار برای یک شرکت حتی برای نزدیکترین و قابل مقایسه‌ترین رقیبش نیز قابل کپی برداری نیست. حتی اتخاذ بهترین شیوه‌های استراتژیک از ارزش محدودی برخوردار هستند. درعوض، می‌توان شرکت‌های هلدینگ را تشویق کرد تا به طور سیستماتیک اهرم‌های استراتژیک را ارزیابی کنند تا بتوانند برحسب ماهیت خود ارزش جدیدی خلق کنند.

درک چگونگی ارزش آفرینی شرکت هلدینگ اولین قدم در طراحی استراتژی است. گام بعدی اطمینان از سازگاری بین ساختار، افراد، فرآیندها و ابزارهای استفاده شده برای اجرای استراتژی است. از جمله بهترین روش‌هایی که وجود دارد یک رویکرد خاص «فرزندپروری» است. فرزندپروری به معنای مدیریت صحیح و همسو کردن عملیات شرکت‌های تابعه در یک نقطه واحد است.

به طور کلی، شرکت‌های هلدینگ مدام باید پورتفوی یا سبد سهام کسب و‌ کار خود را مورد بررسی قرار دهند تا کسب و کارهای کاهنده ارزش را از پورتفوی خود خارج و کسب و‌ کار‌های ارزش‌زا را توسعه دهند. استراتژی هلدینگ در مطلوب‌ترین حالت باید هم با همۀ نیازهای واحدهای تجاری و هم با توانایی‌های شرکت مادر سازگار باشد.

حتی در این شرایط، اگر یک شرکت هلدینگ بزرگ از تخصص لازم برای اجرای استراتژی برخوردار نباشد، اهداف می‌توانند نتیجه معکوس بدهند! پس اجرای استراتژی نیاز به بستر مناسب برای پیاده سازی دارد.

اهمیت استراتژی هلدینگ
بسیاری از مطالعات تحقیقاتی مزایای مالی و غیرمالی استراتژی هلدینگ را نشان می‌دهد که می‌تواند از یک رویکرد مدیریت استراتژیک برای تصمیم گیری حاصل شود.

مزایای مالی
استراتژی و برنامه ریزی اصولی منجر به عملکرد برتر شرکت‌های هلدینگ می‌شود. روند استراتژیک تفاوت در اندازه گیری‌های ثبت شده سود، فروش و بازده دارایی را ایجاد می‌کند. شرکت‌هایی که رویکرد استراتژیک را در پیش می‌گیرند می‌توانند انتظار داشته باشند که در عملکرد مالی موفقیت چشمگیری را مشاهده کنند.

ارزیابی و مدیریت عملکرد برای هر کاربرد: خطوط راهنما برای اجرا و ارزیابیبخوانید
با استفاده از آنالیزهای مالی و اقتصادی در واحدهای تابعه کلیه منابع سودآوری محاسبه و مشخص می‌شوند. سرمایه گذاری، مدیریت مالی و مدیریت ریسک و سبد سهام با استراتژی هلدینگ در مسیر سوددهی مالی حرکت می‌کنند.

مزایای غیرمالی
صرف نظر از سودآوری استراتژی هلدینگ، چندین اثر رفتاری می تواند باعث بهبود وضعیت شرکت شود. از سویی دیگر، برای کنار آمدن و مدیریت عدم اطمینان در تصمیم گیری، مدیریت استراتژیک لازم است. این مهم فواید غیرمالی زیر را به همراه دارد:

راهی برای پیش بینی مشکلات و فرصت‌های آینده فراهم می‌کند.
اهداف و رهنمودهای مشخصی را برای آینده هلدینگ ایجاد می‌کند
عملکرد مؤثرتر و بهتری را به همراه دارد.
رضایت و انگیزه را افزایش می‌دهد.
منجر به تصمیم گیری سریع‌تر و بهتر می‌شود.
این امکان را برای شناسایی، اولویت بندی و بهره برداری از فرصت‌ها فراهم می‌کند.
استراتژی هلدینگ یک دید عینی (قابل مشاهده) از مشکلات مدیریتی را فراهم می‌کند.
بهبود هماهنگی و کنترل فعالیت‌های شرکت‌های تابعه را فراهم می‌کند.
اثرات و تغییرات نامطلوب را به حداقل می‌رساند.
امکان تخصیص مؤثرتر زمان و منابع را برای فرصت‌های شناسایی شده فراهم می‌کند.
اجازه می‌دهد تا منابع کمتری و زمان کمتری به تصحیح تصمیمات غلط یا موقت اختصاص یابد.
استراتژی هلدینگ نگرش مطلوب نسبت به تغییر را تشویق می‌کند.
درجه‌ای از نظم و انضباط را به مدیریت یک کسب و کار می‌بخشد.
فواید استراتژی هلدینگ

فواید استراتژی هلدینگ
مفهوم استراتژی هلدینگ نقشه راهی را فراهم می‌کند تا یک شرکت هلدینگ بتواند خود را به سمت بازار و مصرف کنندگان سوق دهد. با پیروی از استراتژی صحیح، هلدینگ‌ها می‌توانند از موفقیت در تجارت خود مطمئن شوند. مدیریت استراتژیک به فعالیت‌های شرکت‌های هلدینگ نظم می‌بخشد. آنها را به طور سیستماتیک به سمت موفقیت سوق می‌دهد.

به طور کلی، شرکت‌های هلدینگی که به استراتژی روی می‌آورند باید نسبت به آنهایی که بدون برنامه استراتژیک پیش می‌روند، انتظار سودآوری بیشتری داشته باشند. تصمیم گیری بسیار راحت‌تر است وقتی چشم اندازها واضح باشند و پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت اقدامات شرکت هلدینگ خود را بتوان از دوردست‌ها نیز مشاهده کرد. برعکس، شرکت‌هایی که هیچ استراتژی مدیریتی معناداری ندارند، غالباً درگیر مشکلات بسیاری می‌شوند.

از دیدگاه غیرمالی، شرکت‌های هلدینگی که درگیر برنامه ریزی استراتژیک هستند از رقبا و تهدیدهای خارجی آگاهی بیشتری دارند. آنها می‌دانند نقاط قوت درونیشان کجاست و چگونه باید بین عملکرد خود و بهره وری شرکت‌های تابعه ارتباط همسو ایجاد کنند.
اشتراک گذاری :